خاله‌م یه پسر کوچولو داره، خیلی بچه ی با نمک و شیطونیه. هر وقت کسی اذیتش کنه یا چیزی ناراحتش کنه و میخواد گریه کنه، سریع میدوه تو بغل مامانش و سرشو مچسبونه به شونه مادرش؛ پسر بچه فهمیده که تنها پناهگاهش مادرشه!


یه روز خیلی اذیت می‌کرد و مامانشو کلافه کرده بود که یهو پاش خورد به لیوان و آبو ریخت رو فرش. مادرشم سرش داد کشید و زد رو دست بچه.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها